نوع مقاله : علمی- پژوهشی

نویسندگان

1 استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.

2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیاتِ فارسی، دانشکدۀ ادبیات و علومِ انسانی، دانشگاهِ تهران، تهران. ایران.

10.22059/jpl.2023.350951.2121

چکیده

یکی از شگردهای پُربسامد در آثار شاعران زبان فارسی، به نظم کشیدن حکایات منثور، به خصوص داستان‌ها و اقوال حکیمانه و صوفیانه است. در این امر، عطار نیشابوری جایگاه برجسته‌ای میان شعرای فارسی دارد. عطار جهت خلق مثنوی‌های ارزشمند خود، از تذکرةالاولیاء که ظاهراً  حاصل مطالعات  دوران جوانی او در منابع تصوف به شمار می‌آید، الهام بسیار گرفته است. این مقاله کوششی است در راستای تبیین اشتراکات محتوایی تذکرةالاولیاء و مثنوی‌های عطار نیشابوری، که به‌طور ویژه، به بازخوانی و تطبیقِ حکایت‌های مشترک اسرارنامه و تذکرةالاولیاء پرداخته است. نویسندگان با انگیزۀ درک هرچه بهتر این مطلب که شاهکارهای زبان فارسی چگونه پدید آمده‌اند، دو اثر اخیر را به مطالعه و مقایسه گرفتند. هدف این بوده است که آماری کمّی و کیفی از جزئیات نمونه‌های تطبیقی به دست دهند و پس از این که مقدّمه‌ای در معرفی این دو کتاب آورده‌اند، نشان داده‌اند که عطار برای پرداختن اسرارنامه، دست‌کم پانزده حکایت از تذکرةالاولیاء برگرفته است و صرف‌نظر از‌ِ حذف و اضافات جزئی، در غالب موارد به هستۀ روایات وفادار بوده است. بیشترین حکایات در پیوند با نام بایزید بسطامی است. حکایات مورد مطالعه، برای ساده‌سازی و بیان مفاهیم عرفانیی چون «طلب»، «فقر»، «سوءالعاقبه»، «رضا»، «ایثار»، «ترک تعلقات»، «تهذیب نفس» و «وحدت وجود» به کار رفته اند که در میان آن‌ها، «وحدتِ وجود» بیشترین تکرار را دارد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

A Study and Comparison of Common Anecdotes in Attar's Asrarnameh and Tazkirat al-Awliya

نویسندگان [English]

  • Abdolreza Seif 1
  • Hamidreza Fahandezhsaadi 2

1 Professor of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, Tehran University, Tehran, Iran.

2 PhD student of Persian language and literature, Faculty of Literature and Humanities, University of Tehran, Tehran, Iran

چکیده [English]

One of the most common techniques in the works of Persian language poets is to turn prose stories into poetry, especially mystical stories and sayings. In this regard, Attar Neishaburi has a prominent position among poets. In order to create his valuable masnavis, Attar took a lot of inspiration from Tazkirat al-Awliya, which is apparently the result of his studies in the sources of Sufism during his youth. One of these masnavis is called Asrarnameh. Asrarnameh is the shortest masnavi of Attar Neishaburi. This Masnavi in the latest critical edition has eighteen sections and a total of 3307 verses. Tazkirat al-Awliya contains stories and sayings of ninety-seven of the most prominent Islamic ascetics and mystics. The Tazkira al-Awliyai that we have today consists of two parts, the first part of which has been attributed to Attar Neishaburi from the past until now, and the second part of which, according to the majority of researchers, cannot be from Attar and is probably added by anonymous authors or scribes. This article is an attempt to explain the commonalities of the content of Tazkirat al-Awliya and masnavis of Attar Neishabouri, which has specially reread and adapted the common anecdotes of Asrarnameh and Tazkirat al-Awliya. The authors studied and compared the two recent works with the motivation to better understand how the masterpieces of the Persian language were created; With the aim of providing quantitative and qualitative statistics of the details of the comparative examples and after giving an introduction about these two books, they have shown that Attâr took at least fifteen anecdotes from Tazkirat Al-Awliyâ to create Asrârnâmeh and regardless of minor additions and deletions, he has been faithful to the core of the narrative in most cases. Most of the anecdotes are related to Bayazid Bastami. The anecdotes under study are used to simplify and express mystical concepts such as demand (Talab), poverty (Faghr) bad ending (Sou al-’Aghebat), consent (Reza), sacrifice (’Isar), unworldliness (Tark-e Ta’alloghat-e maddi), self-purification (Tahzib-e Nafs) and unity of being (Vahdat-e Vojoud). Among them, "unity of being" is the most repeated. Studying the biographies of the characters in these stories, such as Bayazid, Shibli, and Abulhasan Bornouzi, shows that in the cases that Attar took from Tazkirat al-Awliya, he was more interested in the stories of mystics who were inclined to Sokr. We also found that in the majority of these fifteen anecdotes that Attar arranged, he was faithful to the text of Tazkirat al-Awliya and preserved the core of the anecdotes with full skill and elegance. The minor additions and deletions that he included in the verse forms were only to maintain brevity, prosodic limitations and literary attractiveness enhancement or explanation and interpretation of the text.
 
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Tazkirat al-Awliyâ
  • Asrârnâmeh
  • Common Anecdotes
  • Masnavis of Attâr
  • Adaptation
جامی، عبدالرحمن (1386)، نفحات‌الانس، تصحیح محمود عابدی، تهران، سخن.
حافظ (1362)، دیوان، تصحیح پرویز ناتل خانلری، چ 2، تهران، خوارزمی.
حیدری، علی و  زهرا پیرحیاتی (1400)، «بررسی تذکرة الاولیاء و مثنوی­های عطار بر اساس نظریه بیش متنیت ژنت»، پژوهش­های ادب عرفانی، ش 47، 93 -110.
دولتشاه سمرقندی (1382)، تذکرة ‌الشعرا، تصحیح ادوارد براون، تهران، اساطیر.
روضاتیان، مریم و فاطمه‌السادات مدنی (1396)، «بررسیِ بینامتنیِ حکایاتِ مشترکِ تذکرة الاولیاء و منطق‌الطیرِ عطار نیشابوری» ادبِ فارسی، سال 7، ش 1، 1-7.
زرّین‌کوب، عبدالحسین (1378)، صدای بالِ سیمرغ، سخن، تهران.
سجادی، سیدجعفر (1370)، فرهنگِ اصطلاحات و تعبیراتِ عرفانی، تهران، طهوری.
صنعتی‌نیا، فاطمه (1369)، مآخذِ قصص و تمثیلاتِ مثنوی‌های عطارِ نیشابوری، تهران، زوّار.
عطار نیشابوری (1394)، اسرارنامه، تصحیح محمدرضا شفیعی‌کدکنی، تهران، سخن.
ـــــــــــــ (1386)، الاهی‌نامه، تصحیح محمدرضا شفیعی‌کدکنی، تهران، سخن.
ـــــــــــــ (1391)، تذکرة الاولیاء، تصحیح محمد استعلامی، چ 23، تهران، زوار.
ـــــــــــــ (1398)، تذکرةالاولیاء، تصحیح محمدرضا شفیعی ‌کدکنی، چ 5، تهران، سخن.
­­­­­­­­­ ـــــــــــــ (1386)، مصیبت‌نامه، تصحیح محمدرضا شفیعی‌کدکنی، چ 3، تهران، سخن.
ـــــــــــــ (1397)، منطق­الطیر، تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، سخن.
فروزانفر، بدیع‌الزمان (1339-1340)، شرحِ احوال و نقد و تحلیلِ آثارِ شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری، تهران، انجمن آثار ملّی.