پارسا یعقوبی جنبهسرایی؛ فاتح احمدپناه
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1399، ، صفحه 121-146
چکیده
تذکرههای عرفانی بنا به ماهیّت مکتوب خود تابع محدودیّتهای نظام نوشتاریاند؛ منتها مکالمههای مندرج در آنها، از منظر روابط میان مشارکان گفتوگو؛ اعم از نوبتگیریها، لحن، توالی و غیره، از ...
بیشتر
تذکرههای عرفانی بنا به ماهیّت مکتوب خود تابع محدودیّتهای نظام نوشتاریاند؛ منتها مکالمههای مندرج در آنها، از منظر روابط میان مشارکان گفتوگو؛ اعم از نوبتگیریها، لحن، توالی و غیره، از قواعد ارتباطات شفاهی پیروی میکند و حاوی افزودههای دلالتیِ ضمنیای هستند که کشف یا برساخت آنها از جانب خواننده در گرو توصیف و تفسیر آنها به کمک قواعد تحلیل مکالمه است. تذکرةالاولیاء عطّار تقریباً شاخصترین تذکرة عرفانی در فرهنگ ایرانی- اسلامی است که با منطق مذکور سامان یافته است؛ لیکن در خوانشهای مکرّر و متفاوتی که از آن شده، دلالتهای مذکور مغفول مانده است؛ از این رو در نوشتار حاضر پس از مشخصکردن چهار رخداد گفتاری الگو و تکرار شونده در تذکرةالاولیاء با تکیه بر مدل تحلیل مکالمة هایمز، موسوم به الگوی «SPEAKING»، رخدادادهای گفتاری مذکور در دو سطحِ «توصیف» و «تفسیر»، طبقهبندی و تحلیل شده است. نتیجه نشان میدهد به رغم مضمونگرایی منتسب به تذکرةالاولیاء، شیوة تولید و صورتبندی مکالمههای مندرج در رخدادهای گفتاری آن، حاوی دلالتهای افزوده و ضمنیای است که در تقویّت یا تثبیت معنا (واقعیّتِ مفروض یا مطبوعِ مؤلّف) راوی بسیار مؤثّر بوده است. نمود این مطلب را میتوان در انتخاب موقعیّت مکالمهها؛ اعم از زمان و مکان، چینش مشارکان گفتوگو، اهداف مکالمه و ساختار فضایی تعامل، روند توالی رخدادها و شکل نوبتدهی، منش و لحن گفتار سخنگویان و مواردی مشابه مشاهده کرد که ضمن آشکارکردن ساختار نظام دانایی میان طبقات یا فِرَق عرفا، میزان پایبندی آنها را به آن باورها نشان میدهد.