علیرضا فولادی؛ عباس شاه علی رامشه
دوره 6، شماره 2 ، اسفند 1395، ، صفحه 113-131
چکیده
زبان عارف تنها دریچهای است که از طریق آن میتوان از فراسوی قرنها به دنیای پیچیدة ذهن و ضمیر او راه بُرد. همة تجربههای عرفا، خود را در شعر و نثر ایشان آینگی میکنند، هرچه تجربههای عرفانی عرفا از ...
بیشتر
زبان عارف تنها دریچهای است که از طریق آن میتوان از فراسوی قرنها به دنیای پیچیدة ذهن و ضمیر او راه بُرد. همة تجربههای عرفا، خود را در شعر و نثر ایشان آینگی میکنند، هرچه تجربههای عرفانی عرفا از علمالیقین بهسوی عینالیقین و حقالیقین پیچیدهتر میشود، زبان بلاغی آنها نیز از تشبیه به سوی استعاره و نماد و تناقض، رمزگون میشود. ما در این نوشتار، با تبیین مبانی نظری مقامات هفتگانه و حالات دهگانة عرفانی از کتب صوفیه و برشمردن عوامل مؤثر در کیفیّت گفتار عارف، یعنی «حالت صحو یا سُکر»، «نوع حال و مقام عارف»، «گوینده و مخاطب»، «قصدِ عارف برای تعلیم یا تجربیبودن آن» و «ساختار طبیعی زبان» به دستهبندی بلاغی دیگری از گزارههای عرفانی دست زدهایم. بهطورکلی در مواردی قصد عارف تعلیم است و لذا بیانش «تشبیه و تمثیلمحور» و برخی احوالِ عاشق و معشوق، شهودمحور و بهتبع آن، بیان «استعاره محور» است؛ در مواردی مقامات و اطوار متقابلِ عاشق و معشوق، رفتارمحور و بهتبع آن، بیان «کنایه محور» میشود و در برخی حالات و مقامات، کلام حاصل بیخویشی و فناست و لذا «تناقضگونه و رمزمحور» است.