میترا گلچین؛ امیرحسین هاشمی
دوره 6، شماره 1 ، خرداد 1395، ، صفحه 113-132
چکیده
هرچه در تاریخ معماری به عقب میرویم، مستندات کالبدی کمتر میشوند؛ سقفها فرو میریزند، دیوارها محو و شالودهها طعمة گذشت روزگار میشوند. هرچند از موجودیت مادّی بعضی از بناها اثری بهجانمیماند، ...
بیشتر
هرچه در تاریخ معماری به عقب میرویم، مستندات کالبدی کمتر میشوند؛ سقفها فرو میریزند، دیوارها محو و شالودهها طعمة گذشت روزگار میشوند. هرچند از موجودیت مادّی بعضی از بناها اثری بهجانمیماند، این بناها بهکلی نابود نمیشوند و در مستندات مکتوب پایدار میمانند. از دورههای تاریخ معماری ایران که امروز آثار بسیارکمی از آن باقی مانده است، دورة غزنویان است؛ باوجوداین، مستندات مکتوب بسیاری از این دوره به دست ما رسیده است که میتواند تا حدی کمبود دادههای فیزیکی را جبران کند؛ مانند دیوان شاعران، سفرنامهها و تاریخنگاریها. دراینمیان، تاریخ بیهقی نوشتة ابوالفضل بیهقی بهدلیل شیوة منحصربهفرد تاریخنگاری آن و همچنین ویژگیهای ادبی ارزشمند، اهمیت ویژهای دارد. پرسش مهمی که دربارة معماری عصر غزنوی مطرح میشود این است که چرا از دورههای قبل و بعد از غزنویان آثار معماری زیادی باقی مانده است، امّا آثار این دورة مهم تاریخی از صفحة روزگار محو شدهاند؟ مقالة پیشِرو با بررسی نکتههای زبانی و ادبی در تاریخ بیهقی و مقایسة آنها با کاربردهای مشابه در فارسی معاصر، به دنبال پاسخ این پرسش است که آیا میتوان در متن تاریخ بیهقی شواهدی یافت که پایدارنماندن این بناها را توجیه کند؟