علیرضا حاجیان نژاد؛ میرفت سلمان
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1396، ، صفحه 73-94
چکیده
استعارات، کنایات، تشبیهات، مجاز و ضربالمثلها علاوه بر جنبۀ تخییلی، جنبۀ فرهنگی نیز دارند. ازآنجاکه این تعبیرات آیینۀ تمامنمای تاریخ، فرهنگ و اندیشه در هر جامعه هستند، در حوزۀ مباحث معاصر ترجمه، ...
بیشتر
استعارات، کنایات، تشبیهات، مجاز و ضربالمثلها علاوه بر جنبۀ تخییلی، جنبۀ فرهنگی نیز دارند. ازآنجاکه این تعبیرات آیینۀ تمامنمای تاریخ، فرهنگ و اندیشه در هر جامعه هستند، در حوزۀ مباحث معاصر ترجمه، توجه صاحبنظران را به خود جلب کرده است. ترجمۀ عناصر و جنبههای فرهنگی گنجاندهشده در متن، در باور برخی از نظریهپردازان معاصر امکانپذیر نیست، درحالیکه برخی دیگر آن را در ضمن چارچوبهای خاصّی ترجمهپذیر میدانند. این جستار با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و براساس مدل ایویر به بررسی، نقد و مقایسۀ شیوۀ ترجمۀ مفاهیم فرهنگی و صورخیال و... موجود در خطبۀ صدوهشتم نهجالبلاغه ترجمههای فیضالاسلام، شهیدی و دشتی میپردازد. در این پژوهش تلاش میشود به این پرسش پاسخ داده شود که ترجمۀ عناصر فرهنگی از زبان مبدأ (عربی) به زبان مقصد (فارسی) چقدر امکانپذیر بوده است؟ نتایج این جستار گویای آن است که در بین روشهای پیشنهادشده برای ترجمۀ عناصر فرهنگی، روش تلفیقی از ترجمة برابر و معادل در فرهنگ مقصد یکی از موفقترین روشهاست، درحالیکه ترجمۀ چنین تعابیر بهصورت آزاد، تنها نقش کارکردی محض آنها را منعکس میکند و ارزش فرهنگی تعبیر را نادیده میگیرد.