علی محمد موذنی؛ هادی انصاری
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1396، ، صفحه 1-18
چکیده
آثار منظوم مولانا جلالالدّین پُر از آوا و نوا و موسیقی است؛ زیرا جان سرایندهاش با موسیقی آمیخته شده و موسیقی نیز در تمام اجزای وجودش رخنه کرده است. به گواهی اشعارش، بهویژه غزلیّات، وی درموسیقی علمی ...
بیشتر
آثار منظوم مولانا جلالالدّین پُر از آوا و نوا و موسیقی است؛ زیرا جان سرایندهاش با موسیقی آمیخته شده و موسیقی نیز در تمام اجزای وجودش رخنه کرده است. به گواهی اشعارش، بهویژه غزلیّات، وی درموسیقی علمی و عملی روزگار خود مهارت و تسلّط کامل داشته است. آن دم که کلامش پر از وزن و آهنگ و موسیقی میشود، میتوان معنای سخن او را دریافت که در نظر او، شعر موسیقی کیهانی است و «اصوات» از هر نوعی که باشد، بهترین ابزار برای ایجاد موسیقی است. این آواها، نواها و صوتها نشانگر روح پرتلاطم و خروشان مولاناست که دمی آرام ندارد و همواره در حال تکاپو و جنبش است؛ چون میخواهد از «لفظ» به «معنی» برسد و در این مسیر، موسیقی، یاریگر خوبی است. در میان انواعموسیقی که درکلام منظوم مولانا دیده میشود، نوعی موسیقی میتوان یافت که صوتها، آواها و تکرارآن ها نقش مهمّی در ایجاد آن دارند. مولانا در این موسیقیِ اصوات که ازهماهنگی صامتها و مصوتها ایجاد میشود و به موسیقی داخلی شعر مربوط است، از صوت (شبهجمله)، اسم صوت (نام آوا)، اتباع (الفاظِبهظاهر مبهم، ولی موسیقیآفرین) و ارکان عَروضی فراوان استفاده کرده است.