سید جواد مرتضایی؛ سید محسن حسینی وردنجانی
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1396، ، صفحه 113-131
چکیده
مکتب ایماژیسم، یکی از مکاتب ادبی است که در ادب فارسی هم ظهور قابلتوجهی دارد. تاکنون پژوهشگران علاوه بر ادب معاصر فارسی، در شعر سبک هندی نیز نمودهایی از ایماژیسم فارسی ارائه کردهاند. ما در این پژوهش ...
بیشتر
مکتب ایماژیسم، یکی از مکاتب ادبی است که در ادب فارسی هم ظهور قابلتوجهی دارد. تاکنون پژوهشگران علاوه بر ادب معاصر فارسی، در شعر سبک هندی نیز نمودهایی از ایماژیسم فارسی ارائه کردهاند. ما در این پژوهش به همانندیهای موجود میان شعر خاقانی و مکتب ایماژیسم اشاره میکنیم؛ یعنی مجموعه مؤلفههایی که باعث میشود شعر خاقانی بهعنوان یک شاعر ایماژیست موردتوجه قرارگیرد و باتوجهبه بنیادیترین اصل شعر ایماژیستی، یعنی تصویر بهمثابۀ رنگ اصلی شعر، شعر خاقانی را بررسی میکنیم و نشان میدهیم که در میان تمام امکانات شعری، دغدغۀ اصلی خاقانی، همانند ایماژیستها، تصویر (ایماژ) است. او اغلب امکانات شعری خود را درجهت آفرینش تصویر بهکارمیگیرد و با شگردهای متنوع تصویرگری، تصویر را به مثابۀ رنگ اصلی شعر خود قرارمیدهد. ضمن اینکه برخی از اشکالات عمدة شعر ایماژیستی مانند نبود عاطفة انسانی و عدمامکان سرایش شعر بلند و روایی، در شعر خاقانی وجود ندارد. باتوجهبه این ویژگیها، میتوان شعر خاقانی را بهعنوان نمونة پیشتاز و برتر شعر ایماژیستی در ادب کلاسیک فارسی معرفی کرد.