ابراهیم سلیمیکوچی؛ نیکو قاسمی اصفهانی
دوره 4، شماره 2 ، اسفند 1393، ، صفحه 101-113
چکیده
اوضاع اجتماعی و نیازهای فرهنگی موجود در اوایل دهۀ هفتاد میلادی، زمینهساز شکلگیری جنبشی به نام «کمینهگرایی» شد که اندکاندک در حوزههای گوناگون هنر و ادبیّات تجّلی یافت. «داستانک» ...
بیشتر
اوضاع اجتماعی و نیازهای فرهنگی موجود در اوایل دهۀ هفتاد میلادی، زمینهساز شکلگیری جنبشی به نام «کمینهگرایی» شد که اندکاندک در حوزههای گوناگون هنر و ادبیّات تجّلی یافت. «داستانک» یا «داستان کوتاهِ کوتاه» از نمونههای برجستۀ این رویکرد در ادبیّات داستانی است. هر چند پیشینۀ شکلگیری این نوع ادبی را عموماً به غرب نسبت دادهاند، بسیاری از نویسندگان آثار ادبی مشرقزمین و بهویژه ادبیّات فارسی، از روزگاران پیشین از این نگرش در آثار خویش بهره بردهاند. از این رو نمونههای فراوانی از آثار کمینهگرا در متون کهن ادبیّات فارسی وجود دارد. برای نمونه، تذکرةالأولیا حاوی حکایات و خردهحکایات متعدّدی است که برای بیان مفاهیم مورد نظر نویسنده به عامّۀ مردم، با زبانی موجز و ساده و گویا، به رشتۀ تحریر درآمده است، به گونهای که میتوان حضور مؤلّفههای کمینهگرایانه در متن را از ویژگیهای برجستۀ این کتاب تعلیمی دانست. نویسندگان مقاله، از یک سو درصدد کاربست شاخصههای متون کمینهگرا به پارهای از حکایات کتاب تذکرةالأولیا و سنجش آنها از منظر ویژگیهای ساختمند نوع ادبی داستانک هستند، و از سوی دیگر، به چرایی بهرهمندی عطّار از این رویکرد مدرن ادبی پاسخ گفتهاند.