علی محمد موذنی؛ شهروز خنجری
دوره 4، شماره 1 ، شهریور 1393، ، صفحه 1-16
چکیده
ژیل فوکونیه و مارک ترنر، موضوعِ استعارة مفهومی را موردی خاصّ از یک عرصة عامّتر و وسیعتر دانستهاند؛ این عرصة وسیعتر، تحلیل سازِ کارِ دستگاه ذهن به وقتِ مواجهه با دامنههای مفهومی است. ایشان ...
بیشتر
ژیل فوکونیه و مارک ترنر، موضوعِ استعارة مفهومی را موردی خاصّ از یک عرصة عامّتر و وسیعتر دانستهاند؛ این عرصة وسیعتر، تحلیل سازِ کارِ دستگاه ذهن به وقتِ مواجهه با دامنههای مفهومی است. ایشان برای توصیف این فرایند، از اصطلاح «فضای ذهنی» یا «مفهومی» استفاده میکنند. آنان معتقدند که برای درک بسیاری از پیچیدگیهای اندیشة آدمی، الگوی یک یا دو دامنهای کفایت نمیکند، بلکه باید در تشریح اندیشة تصویری انسان، یک الگوی شبکهای (یا چندین فضایی) فراهم آورد. یک الگوی شبکهای، از فضاهای ورودی و فضای ادغامشده و فضای فراگیر تشکیل میشود. در این مقاله، هدف آن است که نشان دهیم چگونه این الگو میتواند تحلیلِ استعارة مفهومی را دقّت بخشد و خواننده را در تحلیلِ عناصرِ خیالِ شعری یاری رساند. همچنین بررسی خواهیم کرد که الگویِ شبکهای برایِ تحلیلِ استعارههایِ مفهومیِ فارسی، خاصّه در شعر، تا چه انداره کارآمد است.