علیاصغر اسکندری؛ صادق جوادی
دوره 3، شماره 2 ، اسفند 1392، ، صفحه 211-229
چکیده
روایت به اَشکال مختلف و بیشمار در همة اعصار و مکانها و جوامع حضور دارد. روایت با تاریخ بشر آغاز میشود و در هیچ کجا ملّت بیروایتی وجود نداشته است. روایت درست مانند زندگی است؛ چرا که انسان تحت تأثیر ...
بیشتر
روایت به اَشکال مختلف و بیشمار در همة اعصار و مکانها و جوامع حضور دارد. روایت با تاریخ بشر آغاز میشود و در هیچ کجا ملّت بیروایتی وجود نداشته است. روایت درست مانند زندگی است؛ چرا که انسان تحت تأثیر منطق روایی داستان است و در نتیجه ساختار روایات همچون زندگی مختلف آدمیان از گسترهای وسیع برخوردار است. آنچه موجب تمایز اَشکال روایت میشود، شیوة بهکارگیری عناصر روایی شامل پیرنگ، راوی و... در یک داستان است. در این جستار قصد داریم تکنیک روایی و روش خاصّی را که صادق هدایت و عبّاس معروفی به ترتیب در بوف کور و پیکر فرهاد، به عنوان رمانهای مدرن، به کار گرفتهاند، بررسی کنیم و سرانجام به دستور زبان این دو نویسنده پی ببریم و تمایز روایت آنها را نشان دهیم. همچنین با ذکر مثالهایی از هر دو داستان، پیچشها و تعقیدهای هر کدام را بازنماییم.