فرم شعر فارسی طیّ تاریخ، پیوسته دستخوش دگرگونیهای بسیار شده است؛ بهویژه در قرن حاضر و پس از مطرحشدن شعر نو، این تحوّلات، چشمگیرتر و بحثانگیزتر شده است. یکی از واپسین نظریّهها در زمینۀ ...
بیشتر
فرم شعر فارسی طیّ تاریخ، پیوسته دستخوش دگرگونیهای بسیار شده است؛ بهویژه در قرن حاضر و پس از مطرحشدن شعر نو، این تحوّلات، چشمگیرتر و بحثانگیزتر شده است. یکی از واپسین نظریّهها در زمینۀ شکل شعر معاصر فارسی را رضا براهنی با چاپ مجموعۀ شعر خطاب به پروانهها عرضه کرد. او در این مجموعه و در بحث نظریِ مقالۀ انتهای کتاب، با عنوان «چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم»، بر آن بود که با یافتن ایرادها و بنبستهای شعر نیمایی و سپید، و با ارائۀ نظریّهای نو، از بحرانی که مدعیاست گریبانگیر شعر نوی فارسی شده است، عبور کند. نظریّه و اشعار او در این مجموعه، متأثّر از شعر پسامدرن و نظریّههای ادبی غربی، نظیر فرمالیسم و شالودهشکنیاست؛ همچنین برخی از دیدگاههای مطرحشده نظیر زبانیّت، شعر چندصدایی، استفاده از صوت و قطع روایت، برای نخستینبار با این مجموعه به شعر نوی فارسی راه مییابند. در پژوهش حاضر، با مرور شکل شعریِ براهنی در دورههای مختلفِ کاری او و اشاره به تأثیرپذیریِ وی از پستمدرنیسم، و همچنین با آوردن نمونههایی از اشعار و تحلیل آنها، کوشیده شده است واپسین نظریّۀ فرم شعری براهنی بررسی و جمعبندی جدیدی از مشخّصههای شکلی اشعار خطاب به پروانهها ارائه شود.