سید مرتضی میرهاشمی؛ حبیب الله عباسی؛ الهام صالحی
دوره 9، شماره 2 ، اسفند 1398، ، صفحه 133-153
چکیده
رسانگی و انتقال پیام، اصلیترین کارکرد نثر، بهویژه نثر تاریخی است؛ به همین سبب در آن باید از شگردهای بلاغی که دستیابی به این هدف را به تعویق میاندازد، کمتر استفاده شود؛ امّا ازآنرو که در ...
بیشتر
رسانگی و انتقال پیام، اصلیترین کارکرد نثر، بهویژه نثر تاریخی است؛ به همین سبب در آن باید از شگردهای بلاغی که دستیابی به این هدف را به تعویق میاندازد، کمتر استفاده شود؛ امّا ازآنرو که در ادبیّات فارسی، شعر وجه غالب ادبی بهشمارمیرود و نثر تحتتأثیر آن قرار گرفته است، بهناچار از شگردهای مختلف ادبی که خاصّ شعر هستند، نیز بهره جسته است. حتّی نثر تاریخی که وظیفۀ آن گزارش مستقیم تاریخ بدون دخالت احساسات شاعرانه است، نیز از این امر مستثنا نیست. تاآنجاکه برخی از مورّخان بهجای آنکه به وظیفۀ تاریخنگاری خود وفادار بمانند و تنها به بازگوکردن وقایع تاریخی بپردازند، پیشة ادیبی درپیشگرفتهاند و گویا به دبیر- مورّخ تبدیل شدهاند. یکی از شگردهای بلاغی موردتوجّه مورّخان «تمثیل» است. بیشتر پژوهشهای انجامشده دربارۀ تمثیل به حوزۀ شعر مربوط میشود و کمتر به حضور و چگونگی آن در نثر فارسی پرداخته شده است. این جستار با تکیه بر روش اسنادی– تحلیلی این شگرد ادبی را در متون مهمّ نثر تاریخی بررسی میکند تا شیوۀ تاریخگویی نویسندگان این کتب را بسنجد و درنهایت این نتیجه را بیان خواهد کرد که نویسندگان متنهای تاریخی از گونههای مختلفی از تمثیل با اهدافی گوناگون بهره میجویند که نهتنها به رسانگی متن آنها آسیبی نمیرساند، بلکه در انتقال مفاهیم عینی به ذهن خواننده و بازگویی واقعیّتهای تاریخی به آنان کمک شایانی میکند.